دفتر سرنوشت من و تو

دل نوشته های من


 

یا علی گفتیم

  و عشق

 آغاز شد

 

 نوشته :سارا

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

شنبه 2 دی 1398برچسب:,

  توسط سارا  |
 

عشق

خدایا شکرت
مار ور به هم رسوندی
شب چهارشنبه 92/2/10 عقد کردیم
حالا صادقم برای منه و من برای اون
دوســــــــــــــتت دارم عــــــــزیزم


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392برچسب:,

  توسط سارا  |
 

گذر زمان

حالم بد بود ریه هام عفونت کرده بودن نفسم بالا نمی یومد وقت خوردن قرص ها تموم شده بود برای همین باید می رفتم تهران پیش صادقم تا با هم یه بار دیگه آزمایش بدیم اون روز با داداشم رسیدیم تهران ظهرش من و صادق و مامانش رفتیم که آزمایش ژنتیکی بدیم آخه ازدواج فامیلی هستش ازمون مشاوره گرفتن آخرش هم گفتن در هر صورت چه جواب آزمایشاتون خوب در بیاد نمی تونید با هم ازدواج کنید همش مسخره بود داغون شدنم روحیم خراب شد اعصابم بهم خورد اون شب حالم خیلی خراب شد از اون روز همش حالم بد می شد تا یه هفته همش قرص و آمپول می زدم ولی هیچ اثری نمی کرد خیلی ضعیف شده بودم صادق هم با دیدن من اینطوری داغون تر شده بود همش از هم دور بودیم به قول مادرش شما هنوز به هم محرم نیستید پس باید از هم جدا باشید همش با گریه با هم حرف می زدیم از دوری همدیگه وقتی همو می دیدم از شوق دیدار لباس هم دیگه رو بو  و زار زار گریه می کردیم تا روزی رسید که برای آزمایش رفتیم همه کسانی که اومده بودن آزمایشاتشون مثبت در اومد تا رسید به ما گفتن که کم خونید دوباره باید یه ماه و نیم دیگه بیاین داغون شدم دیگه نفسم بالا نیومد بغض کردم سرم گیج رفت تو خودم رفتم دوست داشتم از ته دلم با صدای بلند گریه کنم دوری هامون همیشه طول می کشه نمی دونم خدا چرا این همه ما رو از هم جدا می کنه امام رضا محبت صادق رو تو دلم گذاشت پس صادقمو از خودش می خوام می خوام به خدا بگه ما همو می خوایم تنهایم مثل همدیگه فقط ما می تونیم درک کنیم بدون هم نفسمون بالا نمی یاد قلبامون با هم می تپه

صادقمو می خوام برای رفتنم بغض کرد اشک هاش ته گوشه چشمش مونده بود منتظر بود تا من بیام کنارش تا اشک هاش سرازیر نشه ولی داشتم ازش دور می شدم صدام می کرد سارا نرو ولی من به حرفش گوش نمی کردم رفتم و تنهاش گذاشتم دست خودم نبود باید می رفتم این چند روزه همش تو فکر جواب آزمایش ژنتیکی هستم و جواب آزمایش خونی که باید دوباره بدیم آخه مامان صادق گفته اگه اینبار جواب مثبت نشد باید سارا رو فراموش کنی چرا درکمون نمی کنه چطور تونسته این حرفو بزنه اون می دونه که پسرش چقدر خاطرم رو می خواد و بدون من نمی تونه داغون می شه ولی به این گوش نمی کنه

                                          می خوام داد بزنم بگم خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا

                                                نوشته:سارا                                                              


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:,

  توسط سارا  |
 

سارا

سلام لابد می پرسی چرا توی این صفحه چیزی ننوشتم

به این دلیل که میخواستم بگم دل صادق پاکه مثل این صفحه خالی

سارا خیلی میخوامت که من بدون تو میمیرم

سارا عاشقتم

سارا دوستت دارم

سارا برات میمیرم

سارا فدات میشم

سارا تمام زندگیمی

سارا تمام دنیامی

سارا تمام فکر و ذکرمی

سارا بدون تو میمیرم صادق به امید تو زنده است تو کنارش نباشی لب خندون اون پر از غم و غصه میشه

برای ما دعا کنید که ما به هم برسیم نه فقط ما برای تمام عاشقا که به عشقشون برسن و با آرامش و بدون نگرانی به عشقشون محبت کنن

سارا باز هم میگم دوستت دارم از ته ته ته دلم و با تمام وجودم بهت

اول:محبت

دوم:درکنارت باشم

سوم:بهت خدمت کنم

                              نوشته:صادق


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

سارا

خیلی دوستت دارم

         بدون تو من میمیرم

       

          نوشته:صادق


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

دعا کنید

خیلی دلم گرفته

داغونم دیروز صداشو نشنیدم حالم بد بود ولی همش تو فکرش بودم هر وقت حالم بد می شه  اس و زنگش رو جواب نمی دم چون نمی خوام بفهمه حالم خرابه و با صدای داغونم از من داغونتر بشه دیشب ازم قول گرفت که جوابش رو بدم ...............

دوری عزیزت چقدر سخته کسی که باید تا آخر عمر باهاش زندگی کنی می دونم خدا منو صادق رو برای هم گذاشته و هیچ کس نمی تونه بگه ما برای هم نیستیم

من در کنار صادق زندگی ای رو می سازیم که هیچ کس غیر از من و صادقم  نتوتنه درکش کنه و از زیباییش لذت ببره

پانزده روز دیگه باید برم پیش صادقم باید دوباره آزمایش خون بدیم که دیگه اینبار بهمون تاییدش رو بدن خیلی محتاجیم به دعای شما عزیزان هر کی این مطالب رو می خونه ازش می خوام برای رسیدن  این دو تا عاشق دل خسته از ته ته ته ته دلش دعا کنه که به هم برسیم تا در کنار هم بتونن این وبلاگ رو به شادی تموم کنن -

                                                                         نوشته:سارا


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

برای هم

سلام سارای عزیزم

سارا ما برای همیم هیشکی ما رو از هم نمیتونه جدا کنه میخوام بگم خیلی دوستت دارم بدون تو هرگزـ سارا من تو رو با هیشکی عوض نمیکنم

سارا هر مشکلی که داشته باشه من باز هم میگم باز هم از ته دلم دوستش دارم و بدون اون نمیتونم

مارو دعا کنید

                     نوشته:صادق

ما بدون هم نمی تونیم زندگی کنیم

صادقم عزیز دلم اگه بدونی چقدر دلتنگتم

همش منتظرم کی این دو ماه تموم بشه و بتونم دوباره تو رو ببینم برای خنده هات ، صدات ، نگات دلتنگم

                            نوشته:سارا


 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

فدات

دوستت دارم

 صادقم بدون تو هرگز

به امید روزی که دستم تو دست تو باشه و کسی نتونه ما رو از هم

 جدا کنه

عزیزم


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

رسیدن

 

مدت زیادیه که نه من و نه صادقم به وبلاگمون سر نزدیم آخه خیلی خسته بودیم از این دنیا هر وقت که می یومدیم چیزی بنویسیم دستمون به نوشتن باز نمی شد – بالاخره اومدن خواستگاریم دقیقا یه هفته پیش دو سه روز بعدش رفتیم برای آزمایش بهمون گفتن فرداش برای جواب بیان اون شب نه من نه صادقم خواب به چشممون نمی یومد استرس جوابش رو داشتیم مثل همیشه فرداش سر کار بودم که گوشیم زنگ خورد بله بابام بود گفت سارا جواب آزمایشتون کم خونی بود اون موقع احساس کردم پاهام سست شده ولی باز امیدوار شدم که با قرص خوردن رفع می شه بعد از زنگ بابام صادقم زنگ زد گفت بیا بیرون کارت دارم فکر نمی کردم ممکنه بهم بگن یه بیماری دارم کم خونی شدید که با قرص هیچوقت بر طرف نمی شه باورم نمی شد حرفشون راست باشه حالا دیگه باید صادقم می گفت منو با این شرایط قبول داره یا نه صادق بغض گلوشو گرفته بود و هنوز رو حرفش مصمم شد ولی مادرش دیگه ناراضی بود می گفت بعدش رو بچه هاتون تاثیر داره دکتر گفته بود یه در صد ممکنه بچه تون مثل خودم در بیاد کم خونی که به خاطر نرسیدن خون به مناطق مختلف بدنم باعث ایجاد درد می شه یه جای دیگه هم می گفتن که اصلا باهاش ازدواج نکن یه مدت تو فکر بودم نمی دونستم باید چکار کنم همه رفتاراشون باهام تغییر کرده بود افسرده شده بودم بحث شد حرف شد خانواده ها دوباره ناراضی شدن دیگه جایی برای دلم بین تموم دلایی که کنارم بودن نبود ولی صادق گفت سارا من با تمام وجودم دوستت دارم و قبولت دارم با هر چی که هستی عاشقتم و نمی تونم یه لحظه فراموشت کنم با تمام مشکلاتت تو رو می خوام من هم می خوامش چون بهش عادت کرده بودم و بدون اون نمی تونم زندگی کنم قرار شد قرص آهن رو تا یه ماه بخوریم با اینکه روی من تاثیری اون چنان نداره و لی صادقم می تونه با خوردن قرص کم خونی اش رو برطرف کنه دکتر گفته اگه فقط یکی تون مشکلی نداشته باشه و نرمال باشه می تونید بدون هیچ دلهره ای ازدواج کنید برامون دعا کنید چون ما بدون هم نمی تونیم این یه ماه رو داریم به زور تحمل می کنیم دوری از هم خیلی شکستمون کرده یک روز صدامو نشنوه دیوونه می شه من هم همینطور ولی ما از حالا به همه گفتیم ما با هر چی که هست همدیگه رو قبول داریم و این تصمیم رو دوتایی گرفتیم .

دلم براش تنگ شده دوست دارم دستاشو بگیرم تا گرمی وجودش رو لمس کنم و به آرامش برسم دوست دارم بغلش کنم و بوش کنم دوست دارم نفساشو بشنوم و با تک تکشون نفسامو بشماره دوست دارم سرم رو رو شونه اش بزارم و بخوابم اونقدر راحت بخوابم که فکر کنم سالیان درازه که خوابیدم و با نشاط بلند شم  تو یه روز هزار بار کلمه دوست داشتن رو بهم می گه شده براش یه کلمه مهم که با نگفتنش احساس می کنه اون روز چیزی گم کرده من هم همیشه بهش می گم تو رو خدا تنهام نزار کنارم باش همه بهش گفته بودن اگه ما جای تو بودیم باهاش ازدواج نمی کردیم وقتی که مریضی داره حرف دیگرون یه دلهره ای تو وجودم ایجاد کرده همش تو این فکرم که یه روز صادقم ازم خسته شه بگه من یه همسر مریض نمی خوام می دونم با این حرف دل صادقم رو می شکونم می دونم الان که داره این کلمات رو می خونه تپش قلبش امانش رو بریده ولی چه  کنم که ما خانم ها همیشه احساسمون رو می زاریم وسط و با همین احساسمون زندگی می کنیم که اغلب مردها قبولش ندارن ولی چه کنم همه دارن با این موضوع از فرصت استفاده می کنند که من و صادق رو دوباره از هم جدا کنن فقط خدا برامون مونده –

خدا جونم تنهامون نزار دیگه هیچ کی برامون تو این دنیا نموده غیر از تو خدای بزرگم-

                                   نوشته: سارا                                                                        


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

عشق

سلام عشق من

عشق یک طرفه چه حالی داشت بدون اون خیلی برام سخت بود نمی دونستم چرا داره با من این کارو میکنه از وقتی که نه جواب اسامو نه جواب زنگ زدنامو  خیلی برام سخت بود نمی دونستم باید چه کار کنم دلم خیلی پر بود نمی دونستم چطوری خالیش کنم باکی حرف بزنم باکی درد دل کنم

یکی رو میخواستم که منو درک کنه ولی کسی نبود

باش درد دل کنم باش صحبت کنم بش حرف دلمو بزنم خیلی برام سخت بود خیلی

کسی میدونه که درد عاشقی رو کشیده

میخوام بگم که من روزای سختی رو گذروندم

لابد میپرسید که من چطوری این همه مدت کم

نیووردم بهتون بگم باور نمیکنید نه نه نه

میگم من همش با خاطره هاش تونستم کم نیارم

سوال دارم از عاشق شده ها

اگه عشقتون قبلا بهتون نارو بزنه بعد برگرده چه جوابی بهش میدین ؟

حتما جوابمو بدین میخوام بدونم

ولی من نمیتونستم بهش بگم برو سارا نمیتونستم به خدا نمیتونستم لابد می پرسید چرا ؟

زیرا عشق منو خدا بهم داده بود نعمت به این خوبی

چطوری از دستش بدم خدایا ازت ممنونم خیلی

تو امتحانم قبول شدم که عشقمو بهم دادی دستت درد نکنه هر چه قدر بگم کم گفتم

سارا یه چیزی رو بهت نگفتم

که قبلا که کسی رو میخواستم باش حرف بزنم

یه کسی به من گفت عاشقتم من نمیدونستم

برای منافع خودش به من نزدیک میشه و با احساساتم بازی میکنه چرا با من این کارو کرد

ازش گله دارم چیزی بهش نگفتم فقط میسپارمش به خدا اون جوابشو میده

سارا خیلی خوشحالم از اینکه با من هستی من قول میدم که همیشه کنارت باشم واز پیشت نرم حتی اگه خودت بخوای قول قول ...

دوستت دارم سارای گلم

نوشته:صادق


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

ســـــــــــــــــــــــلام

سلام بر عشق سلام بر عشقم سلام بر سارام سلام برگلم  سلام بر وجودم

سارا از وقتی که قبول کردن ما با هم ازدواج کنیم

از یه طرف خوشحال از یه طرف ناراحت لابد میپرسی خوشحالی برای چی ؟و ناراحتی برای چی؟

خوشحالی :برای اینکه من باتو  و تو با من و با صدای بلند داد میزنم من به عشقم رسیدم

ناراحتی:نمیگم خودت میدونی فقط باید دعا کنیم خدا با ما هست هیچ وقت نباید فراموشش کنیم باشه سارا

خدا که این عشقو به ما داده ما باید خیلی مواظب این عشق باشیم که نه کسی بیاد خرابش کنه نه از بین ببرتش اینو بهم دیگه قول میدیم

یه زندگی پراز عشقو محبتو ساده

میخوام یه زندگی رو راه بندازم که همه حسرت بخورن

که یاد بگیرن بدون عشق زندگی نمیشه واز ما یاد بگیرن زندگی رو شروع کنن

بزاریت یه چیزی رو اعتراف کنم هیچ عشقی مثل حضرت فاطمه و حضرت علی نمیشه

به قول مامانم ما که اونا نمیشیم ولی میتونیم راهو رسمشونو بریم من میخوام حرف مامانمو رو گوش کنم و راهو رسمشونو برم سارا با کمک هم این کارو میکنیم

سارا خیلی دل تنگتم عاشقتم بدون تو میمیرم این حرفا رو زدم نمیدونم شاید بگی دیونه ای

میگم بله ...

اگه دیونه ندیده ای به ما میگن دیونه

حرف داری با خدا بزن به ما میگن دیونه

سارا دوست دارم  کنارم باشی بات حرف بزنم حرف دلمو بگم میخوام سرمو رو پات بزارم وبلند گریه کنم و بات درد دل کنم وتلافی این همه سالو دربیارم خیلی دوستت دارم بدون سارا هرگز

یادته همیشه یه چیز روی برگه مینوشتم

یا تو یا هیچ کس 

سارا دیگه نمی دونم چی بنویسم یا چی بگم دیگه فکرم کار نمیکنه نمی دونم دارم چی میگم

خیلی داغونم میدونم تو هم خیلی داغونی ما به هم میرسیم

سارا باز هم میگم کم اوردم خیلی کمکم کن دستم بگیر با خودت ببر منو اینجا تنها نزار بهم قول بده

 

 نوشته :صادق


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

یک شنبه 24 دی 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

هیس ... صدای گریش رو می شنوید.

امروز خیلی دلم گرفته خیلی زیاد داغونم دیگه دوریشو نمی تونم تحمل کنم نمی دونم مامانیم کی می خواد زنگ بزنه که بیان شاید یه هفته شاید دو هفته شاید یه ماه..........

وای نه خیلی زیاده داغونیم ................

دیگه نمی تونم من حرفی بزنم چون می ترسم مامانم یه چیزی بگه نظرش عوض شه پس باید فقط و فقط منتظر بمونم

ولی به خدا نمی تونم هم من هم صادق هر روز بهم زنگ می زنه و از داغون بودنش برام می گه از صداش می تونم بفهمم چقدر روحیش خرابه دعامون کنید خیلی زیاد.........

می خوامش

اون هم می خوامم ۶ سال به پام نشست و دوریمو تحمل کرد ................

دیگه کم اورده نمی تونه نمی تونه

                                                        نوشته :سارا


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

یک شنبه 24 دی 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

دوری

سلام

دیگه نمیتونم بریدم داغون شدم بسه دیگه

آخه بس نیست ۶ سال دوری از اون

به هر کی میگم که من سارامو ۶ سال میخوامش باور نمیکنه هیچی بهم هم می خندن

حقشونه عاشق نشدن که بفهمن عاشق شدن چه دردیه ...

این خیلی بده بد بد ...

نه میتونی باکسی صحبت کنی نه حرف دلتو بگی نه باکسی راحت باشی

سارا دیگه دل تنگی امانمو بریده ـ نفسم ـ احساسم

اختیارم ـ فکرم  رو - سارا میترسم یه بلایی سر خودم بیارم

سارا نه یه روز نه یه دقیقه نه یه ثانیه بدون تو نمیتونم

سارا بیا پیشم باشه بیا ...

منتظرم

هیشکی مارو درک نمیکنه آخه چرا؟

موقعی ما رو درک میکنن که داغون شدیم سارا

از این حرفایی که به من میزنن دیگه خسته شدم

خسته خسته ...

خسته شدم از این زندگی

از سرنوشت

از روزگار

از انتظار

از دلتنگی

از فکر کردن

ای خدای من منو کمکم کن دستمو بگیر

خدایا شکر که بنده حقیر و امتحانش میکنی

نمی دونم سارا تو امتحانم قبول شدم یا نه ؟

تو به من بگو آره قبول شدم

سارا خیلی دوستت دارم اینو همیشه از ته دلم میگم

قول بهت میدم اگه به هم رسیدیم نه از محبتم ونه از عشقم کم بشه بلکه زیاد شه

سارای من دوستت دارم

نوشته:صادق


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

یک شنبه 24 دی 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

فقط خدا

سلام

خدایا شکر که خدا به من حاجتمو داد خدا ازت ممنونم

خیلی زیاد خدا خیلی خوبه یادتون هست که من بهتون گفتم که خدا صدامونو میشنوه که فقط باید از ته دلمون صداش بزنیم از ته دل...

من خدامو از ته دلم صداش زدم و بهش گفتم من سارامو میخوام و خیلی دوستش دارم  و دل تنگشم

بدون اون من نمیتونم اون هم بدون من میمیره

اگه عاشق شدید از ته دلتون به عشقتون بگید دوستت دارم ...

دوستت دارم عشق من سارا

میخوام اسمتو با صدای بلند داد بزنم که همه بفهمن

صادق چقدر دوستت داره

صادق برای ساراست و سارا برای صادق

از اینکه پیشمی خیلی خوشحالم از خوشحالی میخوام بال در بیارم و پرواز کنم ولی تو با پرواز من مخالفی و اینو میدونم که به هیچ وجه نظرت عوض نمیشه نمیشه ........

خدا ممنونم ازت که سارای گلمو به من دادی

نوشته:صادق


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

جمعه 22 دی 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

عشق

دو سه روز از موافقت کردن مامانم با ازدواج من و صادق نمی گذره ولی انگار روز به روز که از اون زمان می گذره بیشتر دلتنگ هم می شیم  حالا دیگه حتی یه ثانیه هم نمی تونیم بدون فکر هم زندگی کنیم همش دلامون بی تاب دیدن همه احساس می کنیم یه چیزی رو قلبمون سنگینی می کنه و اون دوریه دوری از عشقمون دوری از کسی که با نفساش نفس می زنم با درداش درد می کشم با لبخنداش لبخند می زنم با چشاش می بینم و با احساسش حسش می کنم

ما کنار هم عشقی بسازیم که همه عالم ببینن که عشق چقدر مقدسه تا هیچ کس جرأت نارو زدن به عشقش رو نداشته باشه

نوشته:سارا


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

جواب

 

 

 

وای خدای من دستت درد نکنه ممنون

اصلا فکر نمی کردم مامانم با صحبت هام کنار بیاد و قبول کنه

آخرش بدون استخاره مامانیم صادقم رو قبول کرد گفت هر چی که تو بخوای اون هم از ته ته دلش رضایتش رو نشون داد

ممنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــون

خدا جونم

تا اینجاش خوب پیش رفت حالا تا بعدش

خدا جونم آزمایشاتمون  هم خوب در بیاد تادر کنار هم بتونیم یه زندگی پر از عشق و محبت رو بسازیم که همه کسانی که تو زندگیمون خواستن بین من و صادقم بد بیارن و منو 5 سال از صادقم دور کردن هاج و واج بمونن

همیشه می گی شما حرکت کنید تا من برکتش رو بدم من هم برای رسیدن به عشقم دارم تلاش می کنم پس خودت همه چیز رو به خوبی تموم کن

دیشب صادقم تا صبح نخوابید چشمش همش به در اتاقش بود 

تا من بیام نمی دونم دوباره چش شده بود 

صادقم همش به فکرمه من هم تموم وقتم رو با فکر و یاد اون می گذرونم

انشالله این عشق همیشه پا بر جا بمونه دعامون کنید 

خدا همیشه باهامون باشه 

باز می گم صادقم دوستت دارم از ته ته ته دلم برات عشق می ورزم. 

 

نوشته:سارا


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

خـــــــــدا به تو توکل می کنم

می خوام داد بزنم

به خدا خسته شدم

می خوام گریه کنم بلند بلند

می خوام با صدای بلند بگم

 خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا

من صادقم رو می خوام بدون اون می میرم خدایا بهم بدش

کسی نباید اونو ازم بگیره

اون فقط برا منه

نمی خوام کس دیگه جاشو پر کنه

خدایا به بزرگیت قسم بهم بدش

بهمون زندگی خوب و پر از عشق بده

بهمون یه بچه سالم بده

بزار مادرم درکم کنه نه نیاره حرفش فقط نه شده

بعد این همه صحبت کردنا تازه با استخاره راضی شده

خدایا خوبش بیار دق کردم

 صادق تموم  زندگیمه هر کی این مطلب رو خوند تو رو خدا دعام کنه دعامون کنه ما بدون هم دیوونه می شیم.خدایا

خدایا

دستم رو به آسمونت درازه

ردش نکن

خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا

 

نوشته:سارا


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

فقط صادق

 

 

 

 

دارم فلوت زدن رو یاد می گیرم تا براش بزنم

خدایا کمکم کن

 

نوشته: سارا


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

جمعه 8 دی 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

نفرت

سلام سارا ـ فدات بشم

نمی دونم چطوری بگم و یا چه جوری بنویسم

شاید از دستم دلخور بشی که اینو نوشتم

قبلا" سارا از من خیلی نفرت داشت نمیگم برای چی خودش می دونه برای چی

میخوام بگم که چطوری نفرت تبدیل به یه عشق پاک

و از ته دل خواستن یه نفر دیگه می شه

هر چی هست کار خداست قربون خدا بشم که ما آدما رو خیلی دوست داره ولی ما از خدا دوریم

خدا خیلی خوبه حرف ما رو می شنوه و هر چی از خدا بخواهیم به ما می ده اگه میخوای صداتو بشنوه و جوابتو بده از ته دلت صداش بزن

یه چیز دیگه میخوام بگم  برای اونایی که اگر عشقشون به سراغشون اومد درکش کنن و دل داریش  بدن و بهش محبت کنن

هیچ وقت جوابش نکنید حتی اگه جوابتون کرده  باشه حتی اگه بهتون بد کرده باشه شما تا می تونید بهش خوبی کنید

حالا که سارا عاشق من شده من هیچ وقت اونو تنها نمیذارم همیشه با عشقم هستم و پا به پاش میام اینو قول میدم قول قول ....

کلمه عشق خیلی حرمت داره

اینو گفتم به اونایی که عاشقن خیلی هواسشون باشه زندگی بدون این کلمه (عشقزندگی نیست

باز هم میگم بدون اون هرگز(سارا)

نوشته:صادق


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

جمعه 7 دی 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

دل تنگی

سلام سارای گلم عشقم وجودم عزیزم

خیلی دلم گرفته از این همه جدایی

گذشته بی محالم من کجا تو کجایی

خیلی گرفته سالم همش دلم می گیره

این قد قدم می زنم تا نفسم بگیره

هرجا میرم به فکرتم میخوام همش صدات کنم

اسمت برام مقدسه میمیرم  اگه ولم کنی

بری فراموشم کنی

هرجا میرم به فکرتم هر کاری میکنم به یادتم من نمی تونم هیچ وقت تو رو نه فراموش و نه ترک کنم اگه نه زنگ و نه اس بدی داغون میشم

صدات به من تسکین می ده

اسمت برام مقدسه

است به من قدرت می ده

خندیدنت به من امیدواری می ده

گریه کردنت به من محبت میده

نوشته :صادق


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

دو شنبه 4 دی 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

رفتن از کنارم

سلام سارای گلم نمیتونم باور کنم که داری از پیشم میری

اصلا"

دیگه پیشم نیای میمیرم

از وقتی که از پیشم رفتی حالو حوصله خودمو نداشتم ونه  می تونستم خوب کار کنم و نه کارمو درست انجام بدم وقتی که حرکت کردی حس خوبی نداشتم چون می دونستم وقتی که از کارم بر می گردم داغون میشم و این شد که هر کی منو می دید باور نمی کرد .........

شب وقتی از سر کار اومدم دیدم سارام نیست همون لحظه رنگم پریده بود حوصله نداشتم به زور راه میرفتم مامانم و زنداییم منو اینطوری دیدند از من پرسیدند چت شده بغض امانمو بریده بود نمی تونستم جوابشون رو بدم بدون اینکه حرفی بزنم رفتم رفتم سراغ اتاق پر خاطره تا وارد اتاق شدم

اول به سارا سلام کردم

بعد همون جایی که نشسته بود نشستم

نشستم گریه کردم تا شاید دلم آروم بشه

نمی دونستم دارم چه کار می کنم اون شب خواب و قرار نداشتم همش به فکر سارام بودم که چه جوری دلش اومد از پیش صادقش بره بره بره

گفتم سارا واقعا رفتی؟

واسه چی رفتی؟

منو تنها گذاشتی رفتی؟

باور نمی کنم که رفتی؟

اگه بری دیگه نمیای پس نرو ؟ پس نرو نرو...

سارا بمون برگرد نرو

بری داغون میشم نه شبم روز میشه و نه روزم شب

سارا بری میمیرم ـ داغون میشم

نوشته:صادق

Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

یک شنبه 3 دی 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

اتاق پر خاطره

سلام عزیزم من اتاقو خیلی دوست دارم و

نمی تونم این اتاقو ترکش کنم لابد می پرسی چرا؟

چراشو نمی گم زیرا میدونی

آخه این اتاق حس تو رو داره

آخه این اتاق بوی عطر تو می ده

آخه این اتاق منو آروم میکنه

خندها تو می ده

بوی اشکاتو میده

هر کاری که می کنه منو از این اتاق پر خاطره

بیرون کنه نمی تونه ـ نمی تونه ـ نمی تونه

هر وقتی که از سر کار میام وارد اتاق میشم اول از

هرچی به سارام سلام می کنم اون هم سلام

خیلی گرم که فکر میکنم پیشمه جوابمو می ده

و همیشه در کنارمه ومن هم در کنارش نمی تونم

 نه فراموشش کنم و نه ترکش کنم

سارا خیلی دوستت دارم

ما به هم می رسیم خیلی مراقب خودت باش یه چیزیت بشه

من می میرم ـ می میرم

 نوشته:صادق


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

یک شنبه 3 دی 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

خدا...... صدایم رو بشنو...

داغون بود می گفت دیگه نمی تونم می گفت دیگه کم اوردم دوری از تو برام سخته نمی تونم تحملش کنم سارا بهم بگو چکار کنم چرا سرنوشتمون اینه چرا؟من فقط می تونستم براش بغض کنم هر کار کردم قطره ای از اشک از تو چشام بریزه نشد شوکه شده بودم یه هفته بود صداشو نشنیده بودم قربون اون صداش برم که برام یه دنیا زندگیه بهش زنگ زدم گفتم دیگه دست از سرم بردار، دیگه دوستت ندارم ازت متنفرم ولم کن اون فقط می شنید و ساکت بود یهو سکوتش رو شکوند و گفت این آخرین حرفته مکثی کردم و گفتم نه دروغ گفتم من بدون تو می میرم تو تمام وجودمی خیلی گریه کرد هر کدوم از قطرات اشکش که از رو گونش می چکیدیه سنگ محکمی رو قلبم می زاشت و نفسم بالا نمی یومدمن عاشقش شدم خیلی زیاد خدایا اون چطور تونسته 6سال منو دوست داشته باشه و من بهش اهمیت نداده باشم از کوچیکی تنها بودم و حالا هم که بزرگ شدم هنوز داغ تنهاییم رو سینم سنگینی می کنه دانشگاه قبول شدنم منو داغون کرد برای موفقیتم همه بهم نارو زدن منو برده خودشون کرده بودن هر چقدر می خواستن از من سوء استفاده کردن و نگفتن این دختر اینجا غریبه از خونوادش دوره درکش کنیم ولی بر عکس اونا منو جلو خانوادم خراب کردن ارزش دختر بودن منو جلو مادرم و پدرم پایین اوردن من روزی حقم رو از همشون می گیرم و باعث بانی این سختیام رو پیش خدا مینشونم و می زارم خدا بینمون داوری کنه هزار بار تو زندگیم برای تمام دردام آه می کشم. تو این دنیا همه خوبیای همو نبینن فقط بدیای همو نگا می کنن فکر می کنن به جایی می رسن ولی قسم به خدای مهربونم آی مردم این دنیا ارزش نداره که دارید به جون هم می یوفتید خودتونو وابسته این دنیا نکنید اینجا ابدی نیست تا وقتی که اینجایید خوبی کنید قدر همو بدونید و برای آخرتتون توشه خوبی جمع کنید.

 

گوش کنید...گوش کنید... هیس یه لحظه ساکت باشید می

شنوید یکی داره صداتون می کنه آها دارم می شنوم خداست

که داره می گه دعا کنید تا استجابت کنم شما را ولی انگار

فقط کمی از این جمعیت صداتو شنیدن همه دارن به طرف

دیگه صدا می رن که داره می گه .............خدا جونم کمکم

کن بزار بگم بسم الله الرحمن الرحیم و اعوذو بالله من الشیطان

الرجیم پناه می برم از شر شیطان رانده شده و بنام خداوند

بخشنده مهربان

 

 

نوشته:سارا 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

شنبه 2 دی 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

وجودم

گاهی دست " خـــودم " را می گیرم،می برم هوا خوری

  " یــاد " تو هم که

 همه جا با من است " تنــهایــی " هم که پا به پایم

 میدود... میبینی؟


نوشته: سارا


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

جمعه 1 دی 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

عزیزم

دلتنگشم خیلی زیاد می گه دلش برام تنگ شده

می گه می خواد

صدامو بشنوه می گه دیگه نمی تونه می گه

بغض امانش رو بریده

بهش گفتم نه تا اینجاش رو اومدیم بقیش رو هم می ریم

می گه

می گه اگه بهت نرسم یه بلایی سرخودم می یارم گفتم

بس کن می رسیم عزیزم

دیگه چیزی نمونده صبر کن خدا جون کمکش کن

کمکم کن

قلبم تلپ تلپ می کنه

 می گه صادقم می رسیم میگه صادقم گریه نکن عزیزم

من کنارتم

 

دوستش دارم  با تمام وجودم

با تمام  نفسام

                   نوشته: سارا


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

انتظار

 

کجایی که چقدر

                                           دلتنگتم

  

دلم از نبودنت پر است ، آنقدر که اضافه اش از

چشمانم  میچکد !

 

 می خوانمش كه چنان اجابت كند دعا  

                                                                   نوشته: سارا


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


ادامه مطلب

سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:*******,

  توسط سارا  |
 

غم فراق

 

حالا که نیستی ولی یاد و خاطره تو همیشه تو ذهنمه و فراموش نشدنیه کاش بودی کنارم  کاش بودی تا بهت می گفتم که چقدر دلتنگتم کاش بودی تا بهت می گفتم که چقدر دلشکستم کاش بودی تا بهت می گفتم که دوری عزیزت چقدر سخته تو اون ور دنیایی من اینور دنیا فرسنگ ها راه بینمون هست تا بهم برسیم یعنی می شه روزی هر دو با هم این خاطره ها را در کنار هم بخونیم و گریه کنیم خدای بزرگ من خدای مهربون من ما جز تو کسی رو نداریم پس تنهامون نزار در کنارمون همیشه باش تا با تمام وجودمون تو رااحساس کنیم .هر شب تو رویای خودم ،آغوش تو تن می کنم ،آینده این خونه رو با شمع روشن می کنم (شمعی که سراسر محبت رو به ارمغان میاره)دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده ،انگار دورم  از تو و دنیا فراموشم شده ،دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده ،تنها مدارا می کنی دنیا عجب جایی شده ( شده جایی که مردم به هم پشت می کنن ) و محبت و عشق بینشون کمرنگ شده و فقط غصه و غم و دلخور شدن ازشون به جا مونده

آه از این دنیا ،آه از این مردم ،آه از این تنهایی بعضی وقتها فکر می کنم اگه خدا گریه رو برای ما نمی زاشت چطوری می تونستیم آروم بشیم من که غیر از تو کسی رو ندارم که باهاش  تمام درد دلم رو بگم پس تنهام نزار هر روز به این امید چشم هامو باز می کنم تا شاید عزیزم در کنارم باشه خستم به خدا خستم از این دنیا از این آدما از مردمش که حتی به نزدیکترین کسشون هم رحم نمی کنن درکشون نمی کنن چرا ؟ چرا؟ یکی جوایم رو بده تنهام خیلی تنهام از این دنیایی که خواهر به خواهر رحم نمی کنه می ترسم ار حرفاشون خودشون  - خیلی دلم گرفته دوست دارم مدام گریه کنم دوست دارم وقتی چشم هامو می بندم تا بخوابم دیگه بازشون نکنم می خوام آروم باشم می خوام برای چند لحظه هم که شده از ته دلم فقط بخندم و خوشحال باشم .

از وقتی که کوچیک بودم دوست داشتم همیشه یکی ار خواهرام بهم محبت کنه تا اونجایی که کمبود محبت رو حس نکنم تا اونجایی که اگر اتفاقی برام می افتاد به راحتی بهشون بگم ولی نشد بر عکس همیشه ازشون می ترسیدم قایم می کردم تا الان که بزرگ شدم هنور که هنوره نمی تونم بهشون اعتماد کنم هر اتفاقی که می یوفته تو دلم می ریزم تا کسی نفهنه خیلی سختی می کشم .

برای رسیدن یه اینجایی که الان هستم خیلی سختی و درد زیاد کشیدم حرف و تهمت خوردم روحیم داغون شد مدتها طول کشید که بهتر شدم ولی باز اثراتش تو وجودم مونده.

می دونم الان به فکر منی داری به این فکر می کنی که دارم این دفتر رو برات می نویسم قلبم  درد گرفته آخه می دونی چیه این دفتر برگ به برگش بوی عطرت رو می ده دارم بوش و گریه می کنم وای خدای من که چفدر دلتنگشم.

می خوام داد بزنم می خوام صدات کنم می خوام منو بشنوی ، کجایی پس چرا رفتی چرا تنهام گذاشتی چرا؟ جوابمو بده نمی زارم بری برگرد زود باش حق نداری بری  به اون خدایی که بالای سرت قسمت می دم برگرد صادقم برگرد.

منو بین این آدما تنها نزار آخه ازشون می ترسم اینجا هیچکس دیگری رو نمی شناسه اینجا همه به همه نارو می زنن اینجا جایی برای من نیست منو با خودت ببر می خوام گریه کنم من دوریتو نمی خوام من جدایی رو نمی خوام برگرد پیشم صادقم.

گریه امانم رو بریده داغونم، عریزم سردشه حالش بده ولی من گرممه حالم هم خوبه چرا باید اون درد بکشه و من اینجا راحت بشینم لعنت به این زندگی ای که ما انسان ها خودمون برای خودمون درست کردیم و جدایی رو خودمون برای خودمون گذاشتیم

خیلی صادقی خیلی زیاد هیچوقت تنهام نزار در کنارم باش با تمام وجودت، بهم قول می دی؟

زندگی من یعنی تو یعنی عزیزم یعنی وجودم یعنی قلبمممممممممممممممم

                                                    نوشته:سارا

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

جمعه 20 آذر 1391برچسب:,

  توسط سارا  |
 

 



تنهایی … دیوار … قهوه های سر رفته از حوصله ام اتاقی که چهار تاق باز ، روی من خوابیده چشم هایی که از ساعت ، کار افتاده ترند و شانه های تو ، که زیر بار ِ باران نمی روند باید گریه ام را روی بی کسی هایم تنظیم کنم و این یعنی تنهایی
shamgh_s@yahoo.com


 

 

 عشق
 گذر زمان
 سارا
 سارا
 دعا کنید
 برای هم
 فدات
 رسیدن
 عشق
 ســـــــــــــــــــــــلام
 هیس ... صدای گریش رو می شنوید.
 دوری
 فقط خدا
 عشق
 جواب
 خـــــــــدا به تو توکل می کنم
 فقط صادق
 نفرت
 دل تنگی
 رفتن از کنارم

 

4 ارديبهشت 1392
3 فروردين 1392
4 اسفند 1391
7 بهمن 1391
4 بهمن 1391
1 بهمن 1391
7 دی 1391
6 دی 1391
5 دی 1391
4 دی 1391
3 دی 1391
2 دی 1391
1 دی 1391
5 آذر 1391
4 آذر 1391
2 آذر 1391

 

سارا
صادق

 


 





22222
طراحی و انیمیشن
منو غم
پارس کلوب
دانلود آهنگ جدید
بروز دانلود
♫♫.:ماه موزیک:.♫♫
عشقم عاشقم باش
خاطرات سارا
نوشته های خط خطی من
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

 

-----
-----
حمل و ترخیص خرده بار از چین
حمل و ترخیص چین
جلو پنجره اسپرت
الوقلیون

 

RSS 2.0
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 58
بازدید کل : 2008
تعداد مطالب : 27
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



Alternative content