سلام
دیگه نمیتونم بریدم داغون شدم بسه دیگه
آخه بس نیست ۶ سال دوری از اون
به هر کی میگم که من سارامو ۶ سال میخوامش باور نمیکنه هیچی بهم هم می خندن
حقشونه عاشق نشدن که بفهمن عاشق شدن چه دردیه ...
این خیلی بده بد بد ...
نه میتونی باکسی صحبت کنی نه حرف دلتو بگی نه باکسی راحت باشی
سارا دیگه دل تنگی امانمو بریده ـ نفسم ـ احساسم
اختیارم ـ فکرم رو - سارا میترسم یه بلایی سر خودم بیارم
سارا نه یه روز نه یه دقیقه نه یه ثانیه بدون تو نمیتونم
سارا بیا پیشم باشه بیا ...
منتظرم
هیشکی مارو درک نمیکنه آخه چرا؟
موقعی ما رو درک میکنن که داغون شدیم سارا
از این حرفایی که به من میزنن دیگه خسته شدم
خسته خسته ...
خسته شدم از این زندگی
از سرنوشت
از روزگار
از انتظار
از دلتنگی
از فکر کردن
ای خدای من منو کمکم کن دستمو بگیر
خدایا شکر که بنده حقیر و امتحانش میکنی
نمی دونم سارا تو امتحانم قبول شدم یا نه ؟
تو به من بگو آره قبول شدم
سارا خیلی دوستت دارم اینو همیشه از ته دلم میگم
قول بهت میدم اگه به هم رسیدیم نه از محبتم ونه از عشقم کم بشه بلکه زیاد شه
سارای من دوستت دارم
نوشته:صادق
نظرات شما عزیزان:
|